شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !

ساخت وبلاگ

آبریزان ،

چشم ِ ح س ی ن بود . . .
از نگاه ِ مهـــــــــــــــــــدی (عج) .....


دوست داشتنم به او
کاملا بدیهی است ....
اما
فکر کنم وقتش شده تا بهش پایان دهم ....


قطعا از آدرس جدید
خوانندگانم را بی خبر نخواهم گذاشت ... :)

حلال کنید ....

شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 199 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 10:06

برای منهمــــــه چیز در شب جمع می شود ....اخمم ... عصبانیتم ... ناراحتی هایم .... گریه هایم .... بی حوصلگی هایم .....شب که میشود همه چیز به ذهنم هجوم می آورد .....همیشه با ناراحتی می گوید "فاطمه دیگه شبا بهت پیام نمیدم!"او نمی داند ..... !که شب ها قلبم یادش می افتد بدون تو ،چه د ر د ی دارد ه شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 218 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 23:41

خسته نمیشم از دیدن زندگیشون ....همیشه با خودم فکر میکنم لیلا چقدر خوش بخته ....اصلا یه وقتایی حس میکنم لیلایی ام که هنوز به محمدش نرسیده ....لیلای سر به هوا که یک عمر فقط خوش گذرونده و گاها غصه خورده ... بدون خدا !!!محمد،هم رفیق لیلا بود و هم همدمش .....محمدشد "کل" زندگی لیلا ......!شد تمام هست و نیست لیلا ......اسمشو بذار معجزه ....آرامش محمدتوی هر خونه ای باشهخونه آروم میگیره ....اینجور محمد هاکم پیدا میشن .....هم خونه ی مخلصکم پیدا میشه ....حتی توی همون خونه ی کوچیک توی امامزاده ...که هر صبح باید به شمعدونی هاش آب بدی ...صدای حوض، همسایه ات باشه ....و پنجره ی بزرگ خونهروزنه ی نور زندگیت با محمد .....زندگی با امثال محمددل آدمو قرص میکنه ....و فقط در یک صورت ممکنه دلت بلرزه...اونم وقتیه که محمدت دیگه نباشه ....نبودن محمد سیاه و بودنش سفید...و هیچ نقطه ی خاکستری ای وجود نداره ... !!! +ببین محمد ...._میخوای بریم با هم شام درست کنیم ؟؟+باشه صبر کن یه لحظه...من...._نه ! بعد شام با هم صحبت میکنیم دیگه !+می خواستم یه توضیحی بهت بدم ...._توضیح نداره لیلا جان ! عزیز من ! شما همسر منی !+می شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 198 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 20:32

رسیده بود لحظه ی وداع . . .

ادامه مطلب
شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 239 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 20:32

شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 212 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 20:32

جنس نگاهش فرق داشت .... انقدر که من هم فرقش را با دیگر نگاه ها فهمیدم .... عادت کرده بودم به دیدنش کنار رودخانه ... با صدای رودخانه .... حال و هوایش سخت دلم را برده بود . . . چنان خواهرانه دل به او بسته بودم که روز آخر حس کردم از جدایی او دنیا به آخر می رسد .... خسته بودم از سفرهای پی در پی .... جدایی از او خسته تـ ـــــرم کرد .......دلم گرفت از دیدن اشک هایش... با رفتن ما آن ها می ماندند و روستای تاریکشان . . . روستای مُرده ی آن ها دو سالی بود که بر اثر دعواهای قبیله ای خالی شده بود . . . نگرانی و دلهره باعث میشد دلم بخواهد با خودم از روستا ببرمش ....اما او مــــــــــــــــــرد تر از این حرف ها بود که خانواده اش را رها کند . . .غیرت یک پسر بچه ی روستایی دیدنش برای هر فردی قشنگ است ...حالا من هر کجا زیارت می روم او در صــــــــــــــــــــــــدر دعاهایم است ... خوشبختی اش از آرزوهای بزرگم . . . همیشه آینده اش را درخشان تر از هر کسی تصور میکنم . . . تمام عشقم به این است که روزی خودم راه بیفتم سمت روستایشان .... ورودی روستا ببینمش که برای خودش مـــــــــــــــــــــــــــــــــردی شده . شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 220 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 20:32

آمدم بگویم دلم بی دلیل گرفته ...یادم افتاد دروغ اصلا کار خوبی نیست ....یادم افتاد وقت مشکل ها که میشود بیشتر از همیشه تو را می خواهم . . .الهی که من روزی هزار بارفدای زخم هایی که بر جسم و روحت زدند . . . کاش من ۶۱ هجریکنارت بودم . . . همانجا ما بین خیمه هایت پناه می گرفتم . . . می سوختم . . .و این روزها را نمی دیدم . . .می دانی ... ؟؟من به روزها محکم بودنم و شب ها جلوی تو کمر خم کردنم خوشم . . . من فقط به این خوشم که صدای گریه هایم را تو می شنوی فقط . . . ح س ی ن . . . وقت آن نشده سراغی از من بگیری ... ؟؟؟؟خودت می دانی که این "سراغ"ی که من میخواهم حرم نیست .... که وعده ی ما جای دیگری است . . . .لحظه ای بهشتت را رها کن . . . با من در این جهنمی که هستم قرار بگذار . . .به جهنم من پا که بگذاری بهشت می شود . . . که مرا با غیر تو دیگر حرفین ی س ت ..... شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 171 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 20:32

خوب اگر نگاه کنیم هر کدام از پدر و مادر ها به اندازه ی شنیدن یک "بابا" از زبان کودک شیرخوارشان به حسین بدهکارند ...خوب اگر نگاه کنیم هر کدام از همسن و سالان من به اندازه ی یک "در آغوش پدر رفتن"به حسین و علی اکبرش بدهکاریم ...خوب اگر نگاه کنیم هر کدام از والدین به اندازه دیدن کودک سه ساله یشان که "گوشواره به گوش دارد" و سر "عروسکش" را روی پا نوازش می کند ،به حسین و رقیه اش بدهکار است ....خوب اگر نگاه کنیم هر مادری وقت بدرقه ی فرزندش به مدرسه به حسین و قاسم ِ بن الحسن بدهکار است ....خوب اگر نگاه کنیم هر کدام از ما که با هم رفیقیم ،به اندازه ی آن لحظه ای که یکدیگر را در آغوش میگیریم به حسین و حبیبش بدهکاریم....خوب اگر نگاه کنیم هر همسفری به اندازه ی یک ثانیه "سر پا" دیدن همسفرش ، مدیون حسین و زینبش است .....خوب اگر نگاه کنیم هر کدام از مسئولین به اندازه ی قطره قطره ی عرق پیشانی تا خـــــــــــــــــــون حنجر حسین ؛ مدیون او اند ........که ح س ی ن اگر نبود یزید دودمان اسلاممان را به باد داده بود .... !! و آن وقت آن ها این جا نبودند تا قلپ قلپ از بیت المال حکومت اسلامی ما بخورند و در آخر یا شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 200 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 20:32

شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 229 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 20:32

حواسم هست
که حواست هست . . .


حواسم بود
که امروز
شهادتت بود . . . .



+سخت ترین روزم را امروز پشت سر گذاشتم...
داداش حمیدم. . . .

شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 204 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 20:32

همه میروند به جماعتشان برسند و تـــــــــــازه جمع من و تـــو خلوت می شود ....گیج و گنگ داشتم نگاهت میکردم که خادمت اشاره ام کرد .....خودش را کنار کشید و من را سوق داد به سمتت ......دوباره من بودم و پـــــــــــــــــــدرم و دستش .........آغوشش .........و شبکه های ضریحش که دخیلی همیشگی برای دخترانش است ..............پدر ....هوای نفـــــس های مبارکت را شنیدم آن لحظه . . . . به راستی تویــــــــــــــــی پــــــــــــــــر افتخارترین پــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر عالمــ . . . . . . .+دیشب ، تلوزیون بی انصاف ، باران ِ ح س ی ن را نشان می داد ... هیچ کس به فکر دل من نیست ..... هیچ کس . . . . پ ن: یادم نمی رود یک روزی همین موقع زیر باران بهشت نشسته بودمـ ... شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 233 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 20:32

شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 235 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 20:32